َإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا ﴿٥﴾
پس هنگامی که [زمان ظهور] وعده [عذاب و انتقام ما به کیفر] نخستین فسادانگیزی و طغیان شما فرا رسد، بندگان سخت پیکار و نیرومند خود را بر ضد شما برانگیزیم، آنان [برای کشتن، اسیر کردن و ربودن ثروت و اموالتان] لابه لای خانه ها را [به طور کامل و با دقت] جستجو می کنند؛ و یقیناً این وعده ای انجام شدنی است. (آیه ۵ سوره اسرا)
طوفان الاقصی، یعنی طوفانی از آهن و اراده، یک تغییر پارادایم استراتژیک
این عملیات در تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) تنها یک عملیات نظامی نبود؛ یک زلزله ژئوپلیتیک بود که معادلات در منطقه را به هم ریخت.
در غافلگیری استراتژیک، شکست سامانههای پیچیده اطلاعاتی، امنیتی و تکنولوژیک رژیم صهیونیستی که همواره ادعای “غیرقابل نفوذ” بودن داشت، اتفاق افتاد.
حمله همزمان از زمین، هوا و دریا، نشان از برنامهریزی دقیق، تمرین طولانیمدت و اجرای کم نظیر داشت. نفوذ به دهها نقطه در عمق سرزمینهای اشغالی، ابعاد جدیدی از جنگ نامتقارن را تعریف کرد.
این عملیات تنها یک یورش نظامی نبود، بلکه هدفی فراتر داشت، شکستن هیمنه “قدرت شکستناپذیر” اسرائیل، زنده کردن مسئله فلسطین در صدر جهانی و اثبات این که مقاومت نه تنها زنده است، بلکه قادر به ابتکار عمل است.
از منظر علوم استراتژیک و نظامی، طوفان الاقصی را میتوان یک “ضربه شوک سیستمیک دانست که بر پایه چند اصل علمی-نظامی استوار بود:
۱- اصل غافلگیری ، استفاده از زمان (تعطیلی شبات و عید) و مکان (حمله از نقاط غیرمنتظره) برای حداکثر کردن اثر غافلگیری.
۲- جنگ ترکیبی تلفیق هوشمندانه جنگ نامنظم زمینی با پرتاب انبوه موشکها و استفاده از پهپادها، که پاسخ دادن به آن را برای یک ارتش کلاسیک بسیار دشوار میسازد.
۳-جنگ شناختی، مهمتر از جنگ فیزیکی، جنگ بر سر “ادراک” بود. این عملیات، (روایت) غالب برتری مطلق اسرائیل را در هم شکست و یک بازتعریف هویتی برای فلسطینیان و کل منطقه ایجاد کرد.
۴- نظریه مقاومت با این عملیات نشان داد که حاضر است با تغییر قواعد بازی، هزینهای نجومی را به حریفی که ادعای برتری می کرد، تحمیل کند و او را وادار به بازی در میدانی کند که در آن برتری ندارد.
اما طوفان الاقصی، فراتر از تحلیلها و استراتژیها، یک فریاد انسانی بود. این فریاد، برخاسته از دل تاریخ بود.
فریاد مادری که پس از ۷۵ سال اشغال، فرزندش را به سلاحی مسلح دید که از پرچم سرزمینش در برابر تانکها دفاع میکند.
فریاد جوانانی که در “زندان بزرگ غزه” زندانی بودند و با شکستن دیوارها، برای چند ساعت، بوی آزادی را استشمام کردند.
فریاد کودک فلسطینی که موشکهای مقاومت را در آسمان میبیند و آن را پاسخی به جنگندههای پیشرفتهای میداند که خانهاش را ویران کردند.
این طوفان، روایتی از عشق به وطن بود؛ عشقی که مرزها را درنوردید و در دل تمام آزادگان جهان طنین انداخت. تصاویر اسیران صهیونیست در خیابانهای غزه، برای میلیونها انسان ستمدیده در جهان، لحظهای از کسب عزت پس از دهه ها تحقیر بود.
طوفان الاقصی تنها یک عملیات نبود؛ یک نقطه عطف بود. نقطهای که در آن، معادله “قدرت” از انحصار تکنولوژی و سلاح خارج شد و به سمت “اراده”، “ایثار” و “استراتژی هوشمند” حرکت کرد. این طوفان به جهان یادآوری کرد که فلسطین یک “مسئله” نیست، بیش از یک “میلیون انسان با رنجی پایانناپذیر” است که دیگر سکوت نخواهند کرد. این رویداد، فصل جدیدی در تاریخ مقاومت گشود؛ فصلی که پایان آن را تنها اراده مردم فلسطین و قیام برای آزادی قدس شریف تعیین خواهد کرد.