اگر به منابع روایی مراجعه کنیم، در می یابیم در بسیاری از روایات تفسیری، سوره مبارکه قدر در پیوند با اهل بیت علیهم السلام تفسیر شده است، چونانکه روایتی صحیح السند از امام باقر علیه السلام گویای این می باشد که سوره قدر، نسب نامه پیامبر و خاندان مطهّرش تا قیام قیامت است: «یا محمّد، هذا نسبتک و نسبة اهل بیتک الی یوم القیامه». (الکافی، کلینی، ج3، ص483) با این وجود، در میان اهل بیت علیهم السلام، حضرت زهرا سلام الله علیها بیشترین پیوند را با کلیدی ترین حقیقت این سوره داراست؛ امام صادق علیه السلام به حمران فرمودند: «در «لیله القدر خیر من الف شهر» (قدر: 3)، مراد از «لیله»، «فاطمه» سلام الله علیهاست و در «تنزّل الملائکه و الروح فیها …» (قدر:4)، مراد از «الروح»، «روح القدس» است که در فاطمه سلام الله علیها می باشد.» (تأویل الآیات الظاهره، استر آبادی، ص792)
در همین راستا، برخی روایات دیگر نیز، «لیله مبارکه» در آیه «انا انزلناه فی لیله مبارکه» (دخان: 3) را که تعبیری دیگر از «لیله القدر» است، به حضرت زهرا سلام الله علیها تفسیر کرده اند، چونانکه امام کاظم علیه السلام فرمودند: «حم»، پیامبر صلی الله علیه و آله، «الکتاب المبین»، امیر المؤمنین علی علیه السلام و «لیله»، فاطمه سلام الله علیها و مراد از «فیها یفرق کلّ امر حکیم»، خیر کثیری است که از این لیله ظهور می یابد و آن، عبارت است از مردانی فرزانه که از نسل او متولّد می گردند: «رجل حکیم و رجل حکیم و رجل حکیم». (الکافی، کلینی، ج1، 479)
در تحلیل معنای این دسته از روایات و در وجه پیوند حضرت زهرا سلام الله علیها با لیله القدر، علما و بزرگان، وجوه متعددی را بر شمرده اند که مهمترین آنها عبارت است از این که:
1. همان گونه که شب قدر، سرّی از اسرار الهی است و مردمان از درک عظمت آن عاجزند: «و ما ادراک ما لیله القدر» (قدر/2)، حضرت زهرا سلام الله علیها نیز، صاحب «سرّ المستودع فیها» است، به گونه ای که قدر و منزلتش برای همیشه بر خلق پوشیده است و کسی را یارای درک حقیقت وجودی حضرت نیست. (فاطمه الزهراء سرّ الوجود، علوی، ص66) گواه بر این تحلیل، روایت ذکر شده از امام صادق علیه السلام است که درک عظمت وجودی حضرت زهرا سلام الله علیها را برابر با درک شب قدر می داند و در ادامه، اساساً وجه تسمیه حضرتش به نام شریف «فاطمه» را از این رو می داند که خلق از معرفت به او بازمانده اند.
2. همان گونه که لیله القدر، ظرف زمانی نزول قرآن صامت است، حضرت زهرا سلام الله علیها نیز ظرف مکانی نزول قرآن ناطق است. به عبارت دیگر، در تفسیری باطنی، مرجع ضمیر «هاء» در «انزلناه»، قرآن ناطق است و حضرت صدّیقه کبری سلام الله علیها، لیله القدر نزول یازده قرآن ناطق می باشد. (بحار الانوار، مجلسی، ج25، 299) گواه بر این امر، روایت امام کاظم علیه السلام است که در توصیف «لیله مبارکه»، «فیها یفرق کلّ امر حکیم» را به نسل پاکیزه آن حضرت تفسیر می کند که از دامان او متولّد می شوند. در انجیل آمده است نسل فارقلیط (= محمّد صلی الله علیه و آله) از «مبارکه» خواهد بود و «مبارکه» یکی از مهمترین القاب حضرت زهرا سلام الله علیهاست. (فاطمه، حلقه وصل رسالت و امامت، وحید خراسانی، ص103)
3. در مبانی عرفانی از منازل سیر وجود در قوس نزول، (به اعتبار احتجاب خورشید حقیقت در افق تعیّنات جهان مادّه) به لیالی، و از منازل قوس صعود (به اعتبار خروج خورشید حقیقت از افق تعیّنات مادّی) به ایّام تعبیر می شود. اشرف مراتبِ وجودی و برترین وجود مادّی (= لیالی) در قوس نزول، از آنِ انسان کامل است که از آن به لیله القدر تعبیر می شود: « لیله القدر خیر من الف شهر» (قدر/3). حال به گواهی آیاتی چون «انا انزلناه فی لیله القدر» (قدر:1) و «نزّله علی قلبک» (بقره: 97)، حقیقت قرآن بر این اشرف مراتب وجودی و انسان کامل، نازل گشته است. از این مرتبه به بعد، بار دیگر، قوس صعود در راه است تا این لیله القدر بر مبنای «اقرء و ارق» و در اتّحاد با مراتب وجودی قرآن، به یوم الله برسد. (در هر مرتبه از مراتب سیر صعودی انسان کامل، مرتبه ای از مراتب وجودی قرآن با او متّحد است: و انّهما لن یفترقا)
حال، اگر لیله القدر و منزلگاه نزول قرآن در درجه نخست، حقیقت محمّدیّه است، به گواهی بسیاری از روایات رفیع المضمون، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام، روح این حقیقت و «بضعه منی»، « ثمره فؤادی» و «روحی التی بین جنبیّ» می باشد؛ لذاست که حقیقت فاطمیّه، روح لیله القدر و حقیقت آن گشته است، کما این که این حقیقت به گواهی روایات، می تواند در سایر ائمّه علیهم السلام نیز ساری و جاری باشد. با این تأویل، حقیقت روایاتی که ایّام و لیالی را توأمان به ائمّه علیهم السلام تفسیر کرده بودند، معلوم می گردد. (علامه مجلسی در بحار الانوار، ج24 ص238، بابی را به عنوان «باب تأویل الایّام و الشهور بالائمه علیهم السلام» اختصاص می دهد.)
بر این اساس اگر مرجع ضمیر در «انا انزلناه» را قرآن ناطق فرض کنیم، حضرت زهرا سلام الله علیها لیله القدر نزول یازده قرآن ناطق است و اگر مرجع ضمیر را قرآن صامت فرض کنیم، نزول تمام بطون کتاب محکم، در مرحله سرّ مستتر صدّیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیهاست، چه آن که آن حضرت، روح حقیقت محمّدیّه است. ضمن این که حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و لیله القدر، هر دو مبارکه ای هستند که قدرشان نامعلوم و سرّشان مستور از دیده مردمان است و هر کسی را یارای درک عظمت وجودی ایشان نیست. این گونه است که سوره قدر، راه خود را به کوثر فضائل بزرگ بانوی دو عالم می گشاید و ابعادی از عظمت وجودی آن حضرت را برای ما به تصویر می کشد. بیان چنین فضائلی در روایات، موجب می گردد شأن و مقام والای ایشان را بهتر بشناسیم و بر محبّت، ارادت و اطاعت خویش به ایشان بیفزاییم.